کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
دلم پرواز می خواهد،
دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد
دلم آواز می خواهد،
دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد
دلم بی رنگ و بی روح است
دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد!
میزبان
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ
به به
مرسی
بهتر شده
بدجور هوا رو ویروسی کرده بودی
بامن؟!
وای مرسی
خب چرا از اول نگفتی
امشب منتظرم باش
میام که باهم بپریم
با تو پریدن که جای خود
منظورم خودش بود
سلام عزیزم
با چرا انقدر وبت غمگینه بابا یه کمی شادش کن
سلام عزیزم
چشم حتما شادترش میکنم
شما دعا کنید من روحیم شاد بشه مطالب شادم میذارم
دل منم تو رو میخواد!
تنگ شده خب...
هیچ میدونی از کیه ندیدمت!
هر وقت خواستی بیای یونی خبرم کن بیام ببینمت
دلم نقاشی یک قلب پر احساس میخواهد!
دلم پرواز با تو رو میخواهد!
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
حافظ لسان الغیب
منم یه نقاشی یه قلب پر از احساس میخوام.......
منم میخخخخخخخواااااااااام
مهلومه که من جای خودم
ولی
امیدوارم "خودش" برای تو همون کسی باشه که
باید باشه
امیدوارم همیشه خوشبخت باشی