حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...
حیاط خلوت

حیاط خلوت

کارمان به جایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد...

خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم




از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم

خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم


سیلی هم‌صحبتی از موج‌خوردن سخت نیست

صخره‌ام، هرچند بی‌مهری کنی، می‌ایستم


تا نگویی اشک‌های شمع از کم‌طاقتی‌ست

در خودم آتش به‌پا کردم ولی نگریستم


چون شکست آیینه، حیرت صدبرابر می‌شود

بی‌سبب در خود شکستم تا ببینم کیستم


زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست

کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می‌زیستم


                                                                   فاضل نظری

حلول ماه رمضان مبارک


الهی!

من نه آنم که زفیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

کس به غیر از تو نخواهم،باز کن در

که جز این خانه مرا نیست پناهی


حلول ماه بخشودن و بخشیده شدن مبارک

التماس دعا...

ماه میهمانی خدا...رمضان می آید...

 

پنجره آسمانی شعبان را که می گشاییم رایحه ی خوشبوی رمضان است که مشاممان را می نوازد و ماه خدا که هلول می کند، خداوند سفره مهمانی اش را برایمان بر سریر عرش می گشاید تا شاید در فرصتی سی روزه راهی به آن یابیم و هم سفره ملائک شویم. فرصتی که پیک رمضان ، هر صبح نوید آمدنش را بر زمهریر دلمان زمزمه می کرد و ما نیز بی صبرانه خواستیم از پستوی مه گرفته شبهای بی ستاره مان بیرون زنیم تا راهی ضیافت خدا شویم ، تا رمضانی دیگر را بندگی کنیم . و چه شرمگین از ژرفای وجودمان صفیر بندگی را سر می دهیم که تائب معبد نشینی هستیم که از کورسوی جهان امده تا شاید بتواند دل را به توبه ای دیگر بشوید.
حالا ما هستیم و کوچه های دعا ونیایش که جملگی از برای بندگی خدا است. ما هستیم و کوله بار غفلت که هر سال به امید کرمش در این ماه به دوش شرم می گیریم و ملتمسانه ((یا غیاث المستغیثین)) را با دستان دعا روانه آسمان می کنیم.
رمضان که می آید فرصتی دوباره می یابیم ، فرصتی می یابیم تا عاشق شویم، دوباره انسان شویم، ابر حسرتی شویم بر مرغزار خشکیده دلمان، آب شویم، روشن شویم و از نو، نو شویم.

رمضان که می آید می خواهیم زنده شویم حتی اگر به مردن خو گرفته باشیم، می خواهیم بشنویم حتی اگر با نشنیدن مانوس باشیم، می خواهیم سخن بگوییم حتی اگر لبانمان بی قرار سکوت باشد. و خواستن ما آن چیزی است که در کردارمان هویدا می شود و ان زمان است که روزه ما ابلیس را به زنجیر می کشد و شرم از کردار امت را از سیمای نبی می زداید. چه بسا که قدر ما در والا شبی بالا می رود و با میزان خدا سنجیده می شود و عرش به سیلاب اشک هایمان غبطه می خورد و گناه با تلنگری از جنس توبه از ما دور می شود.

آری! ماه خدا که هلول می کند، بی تابیم برای خواندن قنوت غربتمان و دعا از میان ربنای دستانمان. بی تابیم برای احیا شدن با شبهای قدر در سکوت لحظه ها . بی تابیم برای زمزمه دعای سحر:(( اللهم انی اسئلک من بهائک...)) بی تابیم برای اینکه از بال فرشتکان رحلی سازیم برای قرآنمان تا با آن روانه عرش شویم. بی تابیم برای هرچه پاکی و خوبی است. بی تابیم برای رها شدن، به پرواز در آمدن...

چه سود که می خواهیم پر گشاییم اما پاهایمان چسبیده به دنیاست ، می خواهیم خانه دل را بگشاییم اما شاه کلیدش را نیافته ایم. ولی صدق داریم که این حقیقت دارد، این حقیقت دارد که روزه ما در این ماه پلی می شود از ما تا خدا و این تازه آغاز بندگی ماست. این حقیقت دارد که جود و کرم او بی منتهاست و دریای غفلت ما بی مدعا.

رمضان که می آید پای دل را می کشانیم تا در لیلة القدری دیگر قدرمان را با قدر علی (ع) پیوند زنیم . رمضان که می آید کاسه شیری می شویم که بر دستان کودک یتیمی روانه خانه علی (ع) است. دستمال زردی می شویم که بر پیشانی حیدر بی قراری می کند، قطره خونی می شویم که از زخم مولا جاری می شود و صبر می شویم در چاهی که دیگر شبی با علی به خود نخواهد دید. ولی ای کاش رمضان که می رود شمشیری نشویم که بر فرق علی (ع) فرود امد و زخمی نشویم که بر سر او نشانده شد. کاش بدانیم رمضان که می رود ما هم با او برویم
.

زبان...

آدمی اگر بزرگ و نیک زاده هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:
اگر بسیار کار کند،میگویند احمق است! اگر کم کار کند،میگویند تنبل است!
اگر بخشش کند،میگویند افراط می کند! اگر جمع گرا باشد،میگویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد،میگویند لال است! اگر زبان آوری کند،میگویند وراج و پرگوست!
اگر روزه برآرد،شب ها نماز بخواند، میگویند ریاکار است! و اگر نکند،میگویندکافر است و بی دین!
لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد و جز از خداوند نباید از کسی ترسید...
پس آنچه باشید که دوست دارید... شاد باشید،مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود...

مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد

نیمه شب در سحرم، پیک ز جانان آمد


دوش ای منتظران نیمه شعبان آمد


قدم پاک وجودش چو نهاد او به زمین


بر تن بی رمق عالمیان، جان آمد


آنکه بودست، امید همه دوران "مهدی"


وارث علم نبی، محیی قرآن آمد


کی شود بانگ برآید، ز حریم کعبه


بزنید آب به ره، یوسف دوران آمد


 با تبریک طلوعش و به امید ظهورش



متولدین تیر ماه

تازه بالغ طبیعت

سمبل : خرچنگ

شعار : من احساس می کنم

ستاره حاکم : ماه

عنصر وجود : آب

شخصیت : کاردینال

فلز وجود : نقره

سنگ خوش یمن : مروارید

رنگ محبوب : سایه ای از رنگ های خاکستری،آبی و سبز

عدد خوش یمن : 2

گل محبوب : بنفشه . لی لیوم

روز مبارک : دوشنبه